قوله تعالى: منْ ذا الذی یقْرض الله کیست آنک خداى را وامى دهد؟ قرْضا حسنا وامى نیکو فیضاعفه له تا وى را آن وام توى بر توى کند أضْعافا کثیرة تویهاى فراوان و الله یقْبض و یبْصط و الله میگیرد روزى، بر کس کس تنگ مى‏کند، و میگشاید روزى، بر کس کس فراخ میکند، و إلیْه ترْجعون و با وى خواهند گردانید شما را.


أ لمْ تر إلى الْملإ دانسته نه‏اى و نرسید علم تو بآن گروه منْ بنی إسْرائیل از فرزندان یعقوب منْ بعْد موسى‏ از پس موسى إذْ قالوا لنبی لهم که پیغامبرى را گفتند از آن خویش ابْعثْ لنا ملکا ما را پادشاهى انگیز از میان ما نقاتلْ فی سبیل الله تا با وى بغزا شویم و در راه خدا کشتن کنیم، قال هلْ عسیْتمْ گفت شما هیچ بر آنید؟ إنْ کتب علیْکم الْقتال اگر بر شما نویسند غزا کردن و شما را بآن فرمایند ألا تقاتلوا که جنگ نکنید و باز نشینید قالوا و ما لنا گفتند چیست و چه رسید ما را ألا نقاتل فی سبیل الله که کشتن نکنیم در سبیل خدا و از بهر او، و قدْ أخْرجْنا منْ دیارنا و أبْنائنا و ما را بیرون کردند از سراهاى ما و جدا کردند از پسران ما، فلما کتب علیْهم الْقتال چون بریشان نبشتند غزا کردن و ایشان را بآن فرمودند تولوْا برگشتند از فرمان بردارى، إلا قلیلا منْهمْ مگر اندکى ازیشان و الله علیم بالظالمین و الله داناست بستم کاران.


و قال لهمْ نبیهمْ و گفت ایشان را پیغامبر ایشان، إن الله قدْ بعث لکمْ طالوت ملکا الله شما را طالوت بپادشاهى برانگیخت، قالوا أنى یکون له الْملْک علیْنا گفتند طالوت را بر ما ملک چون بود؟ «و نحْن أحق بالْملْک منْه» و ما سزاوارتریم بملک ازو، که او نه از سبط نبوت است نه از سبط ملک، و لمْ یوْت سعة من الْمال و فراخى مال ندادند او را، قال جواب داد پیغامبر ایشان را، و گفت: إن الله اصْطفاه علیْکمْ الله او را بر شما ملک را برگزید و زاده بسْطة فی الْعلْم و الْجسْم و وى را افزونى داد در دانش و در قد و بالا، و الله یوْتی ملْکه منْ یشاء و الله ملک خویش او را دهد که خود خواهد و الله واسع علیم و خداى فراخ توانست و دانا.